نوشته شده توسط : محمّد معنوی

سعدی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری, جستجو
سعدی شیرازی
The tomb of Saadi 1.jpg
آرامگاه سعدی در شیراز.
نام اصلی ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله
زمینه کاری شاعر و نویسنده
ملیت پارسی
زادروز ۵۸۵ یا حدود ۶۰۶ ه. ق.
شیراز، ایران.
مرگ ۶۹۱ ه. ق.
شیراز، ایران.
جایگاه خاکسپاری ‏۵۹٫۴۶″ ۳۴′ ۵۲°شرقی ‏۲۱٫۱۴″ ۳۷′ ۲۹°شمالی
در زمان حکومت سلطان محمد خوارزمشاه- سلطان غیاث‌الدین
رویدادهای مهم هجوم مغولان
لقب استاد سخن - شیرین سخن
کتاب‌ها گلستان به نثر و بوستان به نظم و ...
دیوان سروده‌ها بوستان (بحر متقارب)- غزلیات -
تخلص سعدی
دلیل سرشناسی نظم و نثر آهنگین و قوی آثارش

ابومحمد مُصلِح بن عَبدُالله مشهور به سعدی شیرازی و مشرف الدین (۵۸۵ یا ۶۰۶ – ۶۹۱ هجری قمری) شاعر و نویسندهٔ پارسی‌گوی ایرانی است. شهرت او بیشتر به خاطر نظم و نثر آهنگین، گیرا و قوی اوست. مقامش نزد اهل ادب تا بدان‌جاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. آثار معروفش کتاب گلستان در نثر و بوستان در بحر متقارب و نیز غزلیات وی است.

محتویات

زندگی‌نامه

سعدی در شیراز زاده شد. پدرش در دستگاه دیوانی ، فرمانروای فارس شاغل بود.[نیازمند منبع] سعدی کودکی بیش نبود که پدرش در گذشت. در دوران کودکی با علاقه زیاد به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را می‌آموخت. هنگام نوجوانی به پژوهش و دین و دانش علاقه فراوانی نشان داد. اوضاع نابسامان ایران در پایان دوران سلطان محمد خوارزمشاه و به خصوص حمله سلطان جلال الدین خوارزمشاه به شیراز (سال ۶۲۷) سعدی راکه هوایی جز کسب دانش در سر نداشت برآن داشت دیار خود را ترک نماید.[۱] سعدی در حدود از شیراز به مدرسهٔ نظامیهٔ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی بیشترین تأثیر را پذیرفت (سعدی در گلستان غزالی را «امام مرشد» می‌نامد). سعدی، از حضور خویش، در نظامیه بغداد، چنین یاد می کند:

مرا در نظامیه ادرار بود

شب و روز تلقین و تکرار بود

نکته در خور توجه، خواجه نظام الملک طوسی، نخستین کسی بود که مستمری ثابت و مشخصی برای مدرسین و طلاب مدارس نظامیه، تنظیم نمود. این امر، موجب شد تا اهل علم، به لحاظ اجتماعی و اقتصادی، از جایگاه ویژه و امنیت خاطر وافری بهره‌مند شوند. [۲]

غیر از نظامیه، سعدی در مجلس درس استادان دیگری از قبیل شهاب‌الدین عمر سهروردی نیز حضور یافت و در عرفان از او تأثیر گرفت.این شهاب الدین عمر سهروردی را نباید با شیخ اشراق، یحیی سهروردی، اشتباه گرفت.معلم احتمالی دیگر وی در بغداد ابوالفرج بن جوزی (سال درگذشت ۶۳۶) بوده‌است که در هویت اصلی وی بین پژوهندگان (از جمله بین محمد قزوینی و محیط طباطبایی) اختلاف وجود دارد. پس از پایان تحصیل در بغداد، سعدی به سفرهای گوناگونی پرداخت که به بسیاری از این سفرها در آثار خود اشاره کرده‌است. در این که سعدی از چه سرزمین‌هایی دیدن کرده میان پژوهندگان اختلاف نظر وجود دارد و به حکایات خود سعدی هم نمی‌توان بسنده کرد و به نظر می‌رسد که بعضی از این سفرها داستان‌پردازی باشد (موحد ۱۳۷۴، ص ۵۸)، زیرا بسیاری از آنها پایه نمادین و اخلاقی دارند نه واقعی. مسلم است که شاعر به عراق، شام و حجاز سفر کرده است[نیازمند منبع] و شاید از هندوستان، ترکستان، آسیای صغیر، غزنین، آذربایجان، فلسطین، چین، یمن و آفریقای شمالی هم دیدار کرده باشد.

سعدی در حدود به شیراز بازگشت و در خانقاه ابوعبدالله بن خفیف مجاور شد. حاکم فارس در این زمان اتابک (۶۲۳-۶۵۸) بود که برای جلوگیری از هجوم مغولان به فارس به آنان خراج می‌داد و یک سال بعد به به دست مغولان (در ۴ صفر ۶۵۶) به آنان کمک کرد. در دوران ابوبکربن سعدبن زنگی شیراز پناهگاه دانشمندانی شده بود که از دم تیغ تاتار جان سالم بدر برده بودند. در دوران وی سعدی مقامی ارجمند در دربار به دست آورده بود. در آن زمان ولیعهد مظفرالدین ابوبکر به نام سعد بن ابوبکر که تخلص سعدی هم از نام او است به سعدی ارادت بسیار داشت. سعدی بوستان را که سرودنش در ۶۵۵ به پایان رسید، به نام بوبکر سعد کرد. هنوز یکسال از تدوین بوستان نگذشته بود که در بهار سال ۶۵۶ دومین اثرش گلستان را بنام ولیعهد سعدبن ابوبکر بن زنگی نگاشت و خود در دیباچه گلستان می‌گوید. هنوز از گلستان بستان یقینی موجود بود که کتاب گلستان تمام شد.[۱]

سعدی جهانگردی خود را در سال ۱۱۲۶ آغاز نمود و به شهرهای خاور نزدیک و خاور میانه، هندوستان، حبشه، مصر و شمال آفریقا سفر کرد(این جهانگردی به روایتی سی سال به طول انجامید)؛ حکایت‌هایی که سعدی در گلستان و بوستان آورده‌است، نگرش و بینش او را نمایان می‌سازد. وی در مدرسه دانش آموخته بود و در آنجا وی را ادرار بود. در سفرها نیز سختی بسیار کشید، او خود گفته‌است که پایش برهنه بود و پاپوشی نداشت و دلتنگ به جامع کوفه درآمد و یکی را دید که پای نداشت، پس سپاس نعمت خدایی بداشت و بر بی کفشی صبر نمود. آن طور که از روایت بوستان برمی آید، وقتی در هند بود، سازکار بتی را کشف کرد و برهمنی را که در آنجا نهان بود در چاله انداخت و کشت؛ وی در بوستان، این روش را در برابر همه فریبکاران توصیه کرده‌است. حکایات سعدی عموماً پندآموز و مشحون از پند و و پاره‌ای مطایبات است. سعدی، ایمان را مایه تسلیت می‌دانست و راه التیام زخم‌های زندگی را محبت و دوستی قلمداد می‌کرد. علت عمر دراز سعدی نیز ایمان قوی او بود.[۳]

اختلاف نظر در تاریخ تولد و فوت

آرامگاه سعدی

بر اساس تفسیرها و حدس‌هایی که از نوشته‌ها و سروده‌های خود سعدی در گلستان و بوستان می‌زنند، و با توجه به این که سعدی تاریخ پایان نوشته شدن این دو اثر را در خود آن‌ها مشخص کرده‌است، دو حدس اصلی در زادروز سعدی زده شده‌است. نظر اکثریت مبتنی بر بخشی از دیباچهٔ گلستان است (با شروع «یک شب تأمل ایام گذشته می‌کردم») که براساس بیت «ای که پنجاه رفت و در خوابی» و سایر شواهد این حکایت، سعدی را در ۶۵۶ قمری حدوداً پنجاه‌ساله می‌دانند و در نتیجه تولد وی را در حدود ۶۰۶ قمری می‌گیرند. از طرف دیگر، عده‌ای، از جمله محیط طباطبایی در مقالهٔ «نکاتی در سرگذشت سعدی»، بر اساس حکایت مسجد جامع کاشغر از باب پنجم گلستان (با شروع «سالی محمد خوارزمشاه، رحمت الله علیه، با ختا برای مصلحتی صلح اختیار کرد») که به صلح محمد خوارزمشاه که در حدود سال بدیع‌الزمان فروزانفر در مقالهٔ «سعدی و سهروردی» و عباس اقبال در مقدمه کلیات سعدی) این فرض را که خطاب سعدی در آن بیت بوستان خودش بوده‌است، نپذیرفته‌اند. اشکال بزرگ پذیرش چنین نظری آن است که سن سعدی را در هنگام مرگ به ۱۲۰ سال می‌رساند. حکایت جامع کاشغر نیز توسط فروزانفر و مجتبی مینوی داستان‌پردازی دانسته شده‌است، اما محمد قزوینی نظر مشخصی در این باره صادر نمی‌کند و می‌نویسد «حکایت جامع کاشغر فی‌الواقع لاینحل است». محققین جدیدتر، از جمله ضیاء موحد (موحد ۱۳۷۴، صص ۳۶ تا ۴۲)، کلاً این گونه استدلال در مورد تاریخ تولد سعدی را رد می‌کنند و اعتقاد دارند که شاعران کلاسیک ایران اهل «حدیث نفس» نبوده‌اند بنابراین نمی‌توان درستی هیچ‌یک از این دو تاریخ را تأیید کرد.

آثار

از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است:

  1. بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.
  2. گلستان: به نثر مسجع
  3. دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
  4. : قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است.
  5. :قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است.
  6. مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
  • رسائل نثر:
    1. کتاب رساله در عقل و عشق
    2. الجواب
    3. در تربیت یکی از ملوک گوید
  • هزلیات سعدی
  • از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند.[نیازمند منبع]

    بوستان

    بوستان

    بوستان کتابی‌است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.

    باب‌های آن از قرار زیر است:

    1. عقل و تدبیر و رای
    2. احسان
    3. عشق و مستی و شور
    4. تواضع
    5. رضا
    6. قناعت
    7. عالم تربیت
    8. شکر بر عافیت
    9. توبه و راه صواب
    10. مناجات و ختم کتاب

    نچه عیان است اینکه بوستان بر سبک مثنوی حماسی سروده شده و احتمالاً سعدی آن‌را به تقلید از فردوسی و بر وزن شاهنامه سروده‌است، حال آنکه طبع لطیف او فرصت حماسه سرایی بر وی نگسترده‌است آن‌سان که در شعر حماسی خود می‌سراید:

    مرا در سپاهان یکی یار بود   که جنگاور و شوخ و عیار بود

    در این بیت نیز صفت شوخ بودن شاهدان را به جنگاوران منتسب می‌کند[۴]؛

    واین شعر که قیاس بوستان وشهنامه‌است.

    فردوسی می‌سراید:

    برد کشتی آنجا که خواهد خدای   وگر جامه بر تن درد ناخدای

    و سعدی در بوستان این گونه بسراید:[۵]

    خدا کشتی آنجا که خواهد برد   اگر ناخدا جامه بر تن درد

    گلستان

    گلستان

    گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمام بوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فوائد خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است.

    نمونه ای از نثر از گلستان سعدی:

    منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکراندرش مزید نعمت٬هر نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون برون می‌آید مفرح ذات پس در هر نفس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شکری واجب[۶]

    غزلیات

    غزلیات سعدی در چهار کتاب

    مواعظ

    مواعظ آخرین اثر سعدی و در ضمیر بهترین آثار سعدی"ست. شعر مشهور زیر از نمونه غزل های مواعظ سعدی"ست.

    تن آدمی شریفست به جان آدمیت   نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
    اگر آدمی به چشمست و دهان و گوش و بینی   چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
    خور و خواب و خشم و شهوت شغبست و جهل و ظلمت   حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
    به حقیقت آدمی باش وگرنه مرغ باشد   که همین سخن بگوید به زبان آدمیت
    مگر آدمی نبودی که اسیر دیو ماندی   که فرشته ره ندارد به مقام آدمیت

    [۷]

    نمونه هایی از اشعار سعدی

    نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی   که به دوستان یک‌دل، سر دست برفشانی
    نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو   که به تشنگی بمردم، بر آب زندگانی
    دل عارفان ببردند و قرار پارسایان   همه شاهدان به صورت، تو به صورت و معانی
    نه خلاف عهد کردم، که حدیث جز تو گفتم   همه بر سر زبانند و تو در میان جانی
    مده ای رفیق پندم، که نظر بر او فکندم   تو میان ما ندانی، که چه می‌رود نهانی
    دل دردمند سعدی، ز محبت تو خون شد   نه به وصل می‌رسانی، نه به قتل می‌رهانی
    *



    :: موضوعات مرتبط: زندگی نامه , ,
    :: بازدید از این مطلب : 495
    به‌جهان خرم از آنم، که جهان خرم از اوست   عاشقم بر همه عالم، که همه عالم از اوست
    به غنیمت شمر ای دوست، دم عیسی صبح   تا دل مرده مگر زنده کنی، کاین دم از اوست
    نه فلک راست مسلم، نه ملک را حاصل   آنچه در سرّ سویدای بنی‌آدم از اوست
    به حلاوت بخورم زهر، که شاهد ساقیست   به ارادت ببرم زخم، که درمان هم از اوست
    زخم خونینم اگر به نشود، به باشد   خنک آن زخم، که هر لحظه مرا مرهم از اوست
    غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟   ساقیا، باده بده شادی آن، کاین غم از اوست
    تاریخ انتشار : شنبه 16 ارديبهشت 1391 | نظرات ()
    مطالب مرتبط با این پست
    لیست
    می توانید دیدگاه خود را بنویسید


    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه: