مدتي است از بازي رئال مادريد و بارسلونا ميگذرد و من هر چه خواستم به اين موضوع اشارهاي نداشته باشم، نشد كه نشد.
همراهان نیوز: بازي بزرگي كه مجموعهاي از بهترينهاي جهان در آن جمع شده بودند. در يكطرف مورينيو و در طرف ديگر گوارديولا ، در يك طرف مسي و در طرف ديگر رونالدو.
همه اين اتفاقات قرار بود قبل از نيمهنهايي ليگ قهرمانان اروپا رخ دهد.
جدال الكلاسيكو برگزار شد و فشار رواني، عصبي و بدني كه در اين ديدار به هر دو تيم وارد شد و با پيروزي رئال مقابل بارسا پايان يافت.
با اين حال چون برنامه و زمان ديدارهاي نيمهنهايي ليگقهرمانان اروپا و الكلاسيكو از مدتها قبل مشخص شده بود، اين دو تيم به طور حرفهاي با آن برخورد كردند و هيچ كدام پيشنهادي براي لغو يا به تاخير انداختن آن ارائه ندادند و فدراسيون اسپانيا نيز براي كمك به تيمهاي كشور پيشنهادي به اين دو تيم نداد.
در نهايت اين دو تيم بزرگ اسپانيايي از رسيدن به فينال باز ماندند كه به نظر من افت بدني و فشار رواني ناشي ازالكلاسيكو از عمده دلايل شكست آنها مقابل چلسي و بايرن مونيخ به شمار ميرود، اما نكتهاي كه بيش از تمامي مسائل برايم اهميت داشت اعتراض نكردن مسوولان و مربيان دو باشگاه به برنامهريزي ليگ بود.
آنها با وجود ناكامي در نيمهنهايي بزرگترين تورنمنت اروپايي شكست را پذيرفتند و نه مورينيوي بد اخلاق و نه گوارديولا به روند برنامهريزي اعتراض و اشارهاي نداشتند تا نشان دهند اين اتفاقات در فوتبال حرفهاي رخ خواهد داد.
اينها در حالي است كه وقتي اين اتفاقات را كنار حواشي و اتفاقات فوتبال كشورمان قرار ميدهيم ميتوانيم براحتي سطح و فاصله فوتبال مان با سطح اول جهان را لمس كنيم.
در ايران مربيان بعد ازهر شكست داور، فدراسيون، برنامهريزي سازمان ليگ و.... را مقصر ناكاميها عنوان ميكنند و همواره به دنبال علت و معلول ميگرديم.
بيدليل نيست كه آنها به اين سطح از فوتبال رسيدهاند و ما هنوز در كف قرارداريم و آنها اصول حرفهايگري را ميدانند و ما نميدانيم و فكر ميكنيم كه ميدانيم. آري اين درسي بود كه من از اين موضوع آموختم.